سوری صادقی لیمنجوبی؛ دره دادجوی توکلی
چکیده
آیرونی یکی از صورتهای بلاغیِ روایت محسوب میشود که مشخصۀ اصلی آن برخورداری از منطقِ دو پهلوست. تجلی این دوگانگی در زبان عموماً از طریق شیوهها و شگردهای بیانی نظیر: نقیضهسازی، طنز، طعنه، کنایه، تهکم، وارونهگویی و ... صورت میگیرد. مقالۀ حاضر به بررسی آیرونی در یکی از مهمترین رمانهای فریبا وفی پرداخته است و تلاش کرده از این ...
بیشتر
آیرونی یکی از صورتهای بلاغیِ روایت محسوب میشود که مشخصۀ اصلی آن برخورداری از منطقِ دو پهلوست. تجلی این دوگانگی در زبان عموماً از طریق شیوهها و شگردهای بیانی نظیر: نقیضهسازی، طنز، طعنه، کنایه، تهکم، وارونهگویی و ... صورت میگیرد. مقالۀ حاضر به بررسی آیرونی در یکی از مهمترین رمانهای فریبا وفی پرداخته است و تلاش کرده از این تلقّی که آیرونی صرفاً ابزاری بیانی است، فراتر رود و چگونگیِ پیوند میان نگرش و زبان آیرونیک در اثر مذکور را تبیین نماید. در واقع، نگرش آیرونیک بیانگر شکل ویژهای از مواجهه با واقعیت است و به نویسنده امکان میدهد از موضعی فرادست به مسائل و امور پیچیدهی زندگی بنگرد و زوایای پنهان وضعیت، شخصیتها و رویدادها را با زبانی کنایی و بازیگوشانه بازتاب دهد. توجهِ توأمان به نگرش و زبان آیرونیک در رمان پرندۀ من نشان میدهد که همهی صور زبانیِ آیرونیک و کنایههای طنزآمیز ریشه در نحوۀ نگاه و نگرش این نویسنده دارد. رئالیسم در این اثر به واسطۀ نگرش آیرونیک، از ثبت سادهی واقعیت سرباز میزند و با معطوف شدن عنصر خاطره در گذشتهی راوی، حقیقت درونیاش و واکاوی ذهنیت شخصیتها، درک تازهای در مواجهه با زمان را مطرح میکند. در پسزمینهی همین نگاه آیرونیک است که دقیقترین کلمهها و مشخصترین عبارات «مسألهدار» میشوند و به درون زبان کنایی، طنزهای چندوجهی و معانی لغزنده درمیغلتند.